وحید حاجی پور | برای همه آنهایی که طی سه سال گذشته، انتصابهای عجیبوغریبی در نفت دیدهاند، طبیعی است که جماعت پرادعای تسبیح به دست، بتازند بر مهمترین انتصاب
وزیر نفت در چند روز اخیر.
ماجرا از عصر روز یکشنبه شروع شد، وقتی خبر انتخاب
محمدصادق عظیمی فر بهعنوان مدیرعامل شرکت پالایش و پخش سر از رسانهها در آورد؛ عدهای خوشحال شدند و عدهای دیگر هم ناراحت. تصور
پالایش و پخش بدون جلیل سالاری خودش فرحناک بود و اما در مقابل، عدهای که نه مشخص است «که» هستند و نه «چه»، میگویند جمعی از کارکنان پالایش و پخش هستیم، ناراضی از این انتصاب و پرشمار.
بازگشت به دوران شب نامه نویسی در نفت
به شیوه گذشتههای نهچندان دور، شبنامه نویسی شغلشان است، و مینویسند هرچه را که شیفتهشان هستند. جغرافیای شبنامهها اما حالا تغییر کرده؛ از زیر درب اتاقها و تأسیسات نفتی به شبکههای اجتماعی و واتساپ رسیده است. بینامونشان نگارش میکنند و خود را طیف وسیعی از کارکنان نفت میدانند.
سخت که نیست؛ فقط کافی است اراده کرد، چندخطی نوشت و در گروههای واتساپی به اسم کارکنان منتشر کرد. قطعاً میتوان منتقد انتصاب عظیمی فر در پالایش و پخش بود، همانطور که میتوان تحسینش کرد. موضوع اینجاست که آیا جای نقد درست، باید از شیوه شبنامه نویسی بهره برد، آنهم در قالب نامه سرگشاده به رئیسجمهور؟
جماعتی که در دهه گیر کردهاند و یا بزرگترهایشان، همانی را یادشان دادند که خود مشق کردهاند، شاید در فهم این واقعیت عاجز هستند که نفتیها و تصمیم گیران، آگاهترند به محتویات شبنامهها. برای مایی که مدیریت
جلیل سالاری و تیمش را در پالایش و پخش دیدهایم، دیدن این شبنامههای مجازی یک طنز است.
در زمان سالاری کجا بودید؟
کجا بودند این کارکنان پالایش و پخش که یک پُرکننده کلیپهای انگیزشی، به ریاست هیئتمدیره پالایشگاه تهران منصوب شد؟ کجا بودند که پرونده سازان پالایشی، در ورشو جولان میدادند و عقاید کارکنان را تفتیش میکردند؟ کجا بودند که مدیرعاملشان، کشور را به واردکننده بزرگ بنزین تبدیل کرد؟ کجا بودند زمانی که روسایشان درباره پالایشگاه آبادان دروغ بافتند و به خوردِ رئیسجمهور فقید دادند؟
ما فراموش نکردهایم؛ راستش زود است برای فراموشی. برای مایی که سه سال گذشته پالایش و پخش را دیدهایم، باور کردن سیاههای با عنوان«نامه سرگشاده کارکنان پالایش و پخش به رئیسجمهور». هم ما میدانیم منشأ این شبنامهها چیست و کجاست، هم خودشان میدانند از سر فشار، به مهملبافی روی آوردهاند.