به گزارش میز نفت، بخشی از اظهارات سید محسن قمصری در گفت و گو با خبرگزاری مهر را در ادامه میخوانید:
*در این دوره اتحادیه اروپا و سازمان ملل از تحریمها حمایت نمیکنند، اما دو مساله را باید مورد توجه قرار دهیم؛ نخست اینکه کانالهای بانکی، بانکها و مؤسسات پولی و مالی به طور مستقیم و غیرمستقیم در کنترل آمریکاییها قرار دارند یا سهامداران آنها، آمریکایی هستند. ضمن اینکه نقل و انتقالات بانکی یک بحث است و فروش نفت بحثی دیگر.
*چالشی که هم در دوره پیش شرکت ملی نفت را آزار داد و هم در این دوره ایجاد مشکل کرده است، موضوع انتقال وجوه حاصل از فروش نفت است. در این شرایط شرکت ملی نفت باید جایی به فروش محموله مشغول باشد که بتواند پول نفت را برگرداند، این در حالی است که خریداران نیز با مشکلاتی مواجه هستند. خریدارانی که میخواهند نفت را بخرند، شرکتهای معتبری هستند. شرکتهای بین المللی نفتی قاعدتاً نمیتوانند در حسابهایشان وجوه بدهی انباشته داشته باشند بنابراین باید هزینه محموله را پرداخت کنند. به این ترتیب چون در درجه اول مشکلِ انتقالِ وجه وجود دارد برای هر دو طرف معامله، شرایط سخت میشود. بیش از ۳۰ سال است با تحریم مواجه هستیم، وقتی اقدامات و طراحی تحریم کنندگان را مطالعه میکنیم میبینیم روز به روز کارِ خودشان را تکمیل تر و حلقه محاصره ما را کاملتر کردهاند.
* در دوره قبل، ما بیش از وظیفه کار کردیم، قاعدتاً باید بانک مرکزی فعالیت بکند، بانک مرکزی باید بتواند کانالهای مالی را ایجاد کند، منتها من فکر میکنم یک مقدار مدیران فعلی نه تنها در نفت بلکه در کل کشور نگران خودشان باید باشند که این طبیعی است؛ یعنی برخوردی که با مدیران قبلی در سطح کشور شد، در واقع مدیران فعلی را یک مقدار مجبور کرده که دست به عصا حرکت کنند، مدیران قبلی به عناوین مختلف هنوز مورد بازخواست هستند هنوز در دیوان محاسبات کشور و جاهای دیگر مرتب پروندههایی داریم که خوشبختانه با توجه به اینکه عمل نادرستی انجام ندادیم به خیر میگذرد، اما رفت و آمدها، دردسرها و گرفتاریها وقت گیر است، طبیعی است که مدیران فعلی میگویند سری که درد نمیکند چرا دستمال ببندیم؟!
*ما الان بیش از ۳۰ سال است با تحریم مواجه هستیم، وقتی اعمال تحریم کنندگان را مطالعه میکنیم میبینیم روز به روز کارِ خودشان را تکمیل تر و حلقه محاصره ما را کاملتر کردند و نواقص دورههای قبلی شأن را رفع کردند درحالی که متأسفانه در کشور چنین فضایی وجود ندارد و برنامهای مدون برای مقابله با تحریم وجود ندارد و هر وقت فشار تحریمها کاهش مییابد همه چیز را فراموش میکنیم. هر وقت با تحریم مواجه میشویم دوباره به تکاپو افتادیم که چه بکنیم. بنابراین ما دو مشکل اساسی در کشور داریم مشکل اول این است که قوانین اداره کشور در زمان تحریم را نداریم، بودجههای اقتصادی برای زمان تحریم وجود ندارد و میخواهیم کشور تحت تحریم را به روش زمان عادی و غیر تحریمی اداره کنیم. مشکل دوم این است که در این جنگ اقتصادی ما فرماندهی جنگ نداریم.
*چه سیستم بانکی را برای انتقال وجه توانستهایم ایجاد کنیم؟ یک شبکه بانکی به نام صرافیها داشتیم که اطلاعات این شبکه را تحت عنوان FIU افشا کردیم و این راه را هم به دست خودمان بستیم. باید بپذیریم قصدی برای تکمیلِ عملیات دفاع و پاتکِ اقتصادی نداریم و فرماندهی هم که مسئولیت این کار را بر عهده داشته باشد عملاً وجود ندارد. این شرایط کار را برای مدیران خط مقدم سخت کرده است، حالا بعضی مدیرانی پیدا میشود که از خودگذشتگی هایی دارند و کارهایی میکنند بعضیها هم طبیعی است که کنار مینشینند و در حد وظیفه، کار انجام میدهند. خیلی ریسک نمیکنند، کسانی هم که فعالیت میکنند چون فعالیت شأن مقطعی و ابتدا به ساکن است و تحت یک نظام منظم و مدونِ هدایت شده فرماندهی عمل نمیکنند، تک بعدی است. این یک مشکل بسیار بزرگ برای مقابله با تحریم است و باید برای آن فکری کرد.
*لازم است دقت داشته باشیم که بازار نفت خام بازاری مملو از انواع نفت خام بوده و رقابت در چنین بازاری بسیار سخت است. روشهای قیمت گذاری در این بازار بسیار سخت، فوق العاده پیچیده و مشکل است؛ بنابراین با توجه به ساختار متفاوت بازارها یکی از راههای رقابت، موضوع همسان سازی قیمتهای نفت خام است. نفت خامهای صادراتی ایران تفاوتهای کیفی، زمانی، تدارکاتی و… با نفت خامهای رقیب موجود در بازار دارد؛ بنابراین طبیعی است که برای همسان سازی، برآیند این تفاوتها در فرمول قیمت به صورت یک عدد منفی و یا مثبت نمود پیدا کند که این موضوع در شرایط مختلف و در بازارهای متفاوت برای انواع نفت خام متفاوت است مثلاً این عدد برای نفت خام سبک ایران در بازار مدیترانه به صورت منفی نسبت به شاخص مربوطه نمود پیدا میکند در حالی که در بازار آسیا به صورت یک عدد مثبت نسبت به شاخص مربوطه ظاهر میشود. بنابراین همانطور که عدد مثبت را در آسیا نمیتوانید اضافه دریافت تلقی کنید عدد منفی در مدیترانه را هم نمیتوانید تخفیف بخوانید. این امر مختص به ایران هم نیست بلکه کلیه صادرکنندگان نفت خامهای خلیج فارس از جمله عربستان، عراق، امارات و سایرین هم برای قیمت گذاری محمولات صادراتی خود از همین روش استفاده میکنند. بنابراین، هدف، همسان سازی قیمتها است. البته موضوع بسیار پیچیدهتر از آن است که عرض کردم در این ارتباط نظریات مبسوط علمی وجود دارد که فکر نمیکنم امکان طرح آنها در حوصله این مصاحبه باشد. آنچه مطرح شد عمدتاً برای شرایط عادی و رقابت سالم جاری است در حالی که در دوره تحریمهای سیاسی فعلی ممکن است که اتفاقات دیگری هم بیفتد که شرایط آن متفاوت است و محاسبات همسان سازی را پیچیده و مشکل تر خواهد نمود.
*کمیته ۵ نفره اصلاً دخالتی در تعیین نرخ نمیکرد، تمامی کارها توسط مجموعه کارشناسی امور بین الملل انجام میشد. مثلاً برای رقابتی که باید انجام میشد، قصد داشتیم تسویه برخی از محمولات را از ۳۰ روز به ۴۵ روزه برسانیم یا موارد مشابه؛ مثلاً فلان شرکت معتبر همه مقدمات کار را انجام داده ولی به دلیل مشکل بانکی نمیتواند ال سی یا اعتبار اسنادی باز کند، کمیته تصمیم میگرفت که بدون ال سی به او نفت بدهیم یا ندهیم. اینگونه کارها را کمیته انجام میداد و اصلاً وارد بحث قیمت نمی شده و فکر نمیکنم الان هم وارد بشود چون این کار کارِ تخصصی است و اساساً نمیتواند این طور باشد ولی یک زمانی ممکن است که بخواهند تصمیمات کلان بگیرند، به طور مثال اکنون که نفتکش ها به بنادر ایران نمی آیند، ما همه محمولاتمان را باید به صورت سیف (تحویل کشتی به کشتی در آبهایی خارج از آل های ایران) یا تحویل در مقصد بفروشیم؛ بنابراین کمیته چنین تصمیماتی را میتواند بگیرد ولی تخفیف به آن صورت که در برخی از اذهان است را بسیار بعید می دانم.
*در کشورهای صاحب نفت مانند عراق، کویت، عربستان (کشورهایی که نفت شأن خصوصی نبوده و حاکمیتی است) چنین سیستمی وجود ندارد و مجموعه شرکت ملی نفت شأن عملاً صادرکننده نفت خام آن کشورها است، منتها این کشورها از ابزارهای خوبی استفاده کردند مثلاً عربستان در خارج از سرزمینهای اصلی خودش نزدیک ۶ میلیون بشکه ظرفیت پالایشی دارد، کویت هم از این راه استفاده میکند. مجموعه نفتِ خامی که عربستان در بازار بازاریابی میکند کمتر ازمقدار نفتی است که ایران بازاریابی میکند و اغلب نفت خامهای صادراتی این کشور جذب سیستمهای پالایشی عربستان در خارج از عربستان میشود. این موارد بخشی از ابزارهایی است که مورد استفاده قرار میگیرد. ماجرای سُوکار فرق میکند و به نظرم سُوکار خیلی هوشمندانه سُوکار اینترنشنال را ایجاد کرد منتها سُوکار اینترنشنال را از بدنه سوکار جدا و مستقل اش کردند. مدیریت آن مدیریت مستقل است فقط اگر اشتباه نکنم مدیرعامل سوکار آذربایجانی است ولی کارهای دیگر را خودشان انجام میدهند، همه چیز آن مستقل است اجازه خرید و فروش در دنیا دارد که متأسفانه ما از این حالت استفاده نکردیم.
* وزارت نفت همانند «ماشینی» است که باید در جادهای حرکت کند که هموار باشد، چون بحث فروش نفت که توسط شرکت ملی نفت انجام میشود یعنی همان خودرو است و این خودرو نمیتواند در جاده ناهموار حرکت کند یعنی باید جاده را هموار کنیم، وقتی از شرکت ملی نفت، نفت نمی خرند باید چه کنیم؟ قبلاً تمهیداتی را اندیشیدند که کمک کرد مانند اتومبیلی که در یک جاده یخبندان دارد حرکت میکند، ماشین فروش نفت بتواند با کمک زنجیرچرخ حرکت کرده و به فروش نفت ادامه دهد. یا باید تسلیم شویم که این امر قطعاً غیر ممکن است و یا با ایجاد شرایط متناسب با دوره تحریم به حضور خود در بازار ادامه دهیم. راههای مختلفی را میشود اجرا کرد اگر قصد ما همچنان فروش نفت باشد میتوانیم راههایی را ایجاد کنیم تا محمولههای نفت را به صورت معقول بفروشیم البته این را بگویم نه در حد ۲.۵ میلیون بشکه در روز که سابقاً فروخته میشد ولی قطعاً میتوان بالای یک میلیون بشکه در روز نفت فروخت.
* هم اکنون بانکهای داخلی ما هم توان لازم را برای ضمانت یک شرکت ایرانی را ندارند و شاید هم نمیخواهند. اینها زیرساختهایی است که فراهم نکردیم آنهم طی ۳۰ سال گذشته. تصور کنید خریدارانی در داخل باشند و کانالهایی برای فروش هم داشته باشند ولی نمیتوانند ضمانت کنند، طبیعی است که وزارت نفت هم نمیتواند ریسک کند با توجه به اینکه در گذشته هم مشکلاتی به وجود آمد.کارخانه فولاد مبارکه اصفهان به روشِ تهاتر ساخته شد، ما نفت میفروختیم و پولش در یک جای دنیا تحویل سازنده کارخانه میشد. الان بانک مرکزی چرا تهاتر راه نمیاندازد؟ اتاقِ تهاتر بانک مرکزی کجاست؟* تحریمها نیز دستاورد بشر هستند و بی شک راهی برای حل این مشکل وجود دارد، نمیتوان پذیرفت که راهی برای فروش نفت در دوران تحریم نیست، چرا که در گذشته نیز آن را تجربه کردیم...
* در دورههای قبلی که حتی تحریمها راحت تر بود ما و بانک مرکزی جلسات متعدد و تعاملات متعدد با هم داشتیم، به عنوان نمونه عرض میکنم مثلاً فولاد مبارکه اصفهان به روشِ تهاتر ساخته شد، ما نفت میفروختیم و پولش در یک جای دنیا تحویل سازنده کارخانه میشد. الان بانک مرکزی چرا تهاتر راه نمیاندازد؟ اتاقِ تهاتر بانک مرکزی کجاست؟ اتاق تهاتر برای همین زمان به درد میخورد. اگر بتوانیم عملیات بانکی را حذف کنیم کمک بزرگی به صادرات نفت خام خواهد شد، من نمی گویم صادرات نفت از یک میلیون بشکه در روز به ۲ میلیون بشکه در روز میرسد، اما قطعاً بیشتر از زمان حال میتوانیم صادر کنیم.
*دو کارِ اصلی باید انجام شود یکی اینکه بانک مرکزی کانالهای بانکی ایجاد بکند که بتواند در جاهای مختلف پولها را دریافت بکند، دوم اینکه اتاق تهاتر را راه بیندازد. اتاق تهاتر بسیار تأثیرگذار است* یعنی فکر میکنید که راهکارهای مالی خیلی بیشتر میتواند کمک کند تا اینکه شرکت نفت.قطعاً. دو کارِ اصلی باید انجام شود یکی اینکه بانک مرکزی کانالهای بانکی ایجاد بکند که بتواند در جاهای مختلف پولها را دریافت بکند، دوم اینکه اتاق تهاتر را راه بیندازد. اتاق تهاتر بسیار تأثیرگذار است.
* هیچکدام از رقبای گردن کلفتِ ما مانند کویت، عربستان و عراق هیچکدام چنین بخش خصوصی ای در در کشورشان ندارند، کسانی که این حرف را میزنند شاید بازار نفت را نمیشناسند، پالایشگاههای دنیا حداکثر ۱۰ روز منابع ذخیره نفت دارند، یعنی برای پالایشگر صرف نمیکند که نفت خام اش را برای ۳۰ یا ۴۰ روز و دورههای مختلف ذخیره کند، بنابراین پالایشگرها الان عمدتاً با حذف واسطههای بین المللی به تولیدکنندگان اصلی وصل شدهاند، بنابراین الان در هیچ کشورِ تولیدکنندهای نمیبینید بخش خصوصی به این مفهوم وجود داشته باشد.
* ما در گلوگاههای نفتی دنیا قبل از تحریم حضور داشتیم یکی از بازیگران اصلی روتردام شرکت ملی نفت ایران بود یعنی قبل از اینکه آرامکو آنجا حاضر شود ما مخزن داشتیم، قبل از اینکه آرامکو و شرکتهای خلیج فارس در گلوگاه سومد حاضر شوند ما حاضر بودیم، بعضی اوقات صادرات ما از بندر سیدی کریر (گلوگاه صادراتی در مدیترانه) مصر بالای ۶۰۰، ۷۰۰ هزار بشکه در روز بود. با شروع تحریمها در سال 91 مجبور شدیم مخازن مان را در روتردام واگذار کنیم حتی شرکت طرف ما به دلیل ارتباطِ ۲۰ سالهای که داشتیم کمک کرد تا مخازن مان را قبل تحویل تخلیه کنیم؛ میتوانستند مخازن ما را آنجا بلوکه کنند و نفت را ندهند اما کمک کردند و تخلیه کردیم، ما در مصر مخازنِ زیادی داشتیم به خاطر حضور ما، مصریها سرمایه گذاری کردند یکسری مخزن ساختند فعالیت ما در دهانه مدیترانه خیلی زیاد بود، بنابراین ما در گلوگاههای حساس قبل از تحریم بودیم نه اینکه نبودیم و بعد از تحریم مجبور شدیم اینها را واگذار کنیم چون قوانین تحریم به ما اجازه نمیداد و متأسفانه هنوز این قوانین پا برجا هستند.
*اگر اشتباه نکنم در روتردام بالای ۳۰ میلیون بشکه بود، در سومد هم شاید یک و نیم میلیون بشکه بصورت ثابت داشتیم؛ ظرفیت عملیاتی بیشتری هم اگر میخواستیم میتوانستیم بگیریم؛ حتی قبلتر از آن، مخازنی در یونان و فرانسه نیز داشتیم.
* قطعاً هیچ کارِ اقتصادی بدون ریسک نیست، ما اساساً در اقتصاد معتقدیم هر کاری بدون ریسک باشد سودی هم ندارد منتها باید ریسک را مدیریت کرد، این روزها رشته مدیریت ریسک در دانشگاههای جهان تدریس میشود، اگر ریسک را مدیریت کنیم اتاق تهاتر اتاقی است که به نظرم میتواند در این شرایط کمک کند یعنی مشکلِ اصلی صادراتِ ما که همان انتقال ارز است را مدیریت کند. بنابراین اتاق تهاتر میتواند انتقال وجه را تا حد زیادی تسهیل کند.
سه شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۳۶