میز نفت| اندیشکده بروکینگز در گزارشی جالب به روند تغییرات بازار نفت و قیمتگذاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران پرداخته است که متن این گزارش در ادامه میآید:
جرقه دومین شوک نفتی ایران در سال 1979 زده شد. در سال 1978 کارکنان صنعت نفت ایران دست به اعتصاب زدند و تولید نفت ایران تا ژانویه 1979 حدود 4.8 میلیون بشکه کاهش یافت که 7 درصد از تولید جهانی نفت بود. برخی از تولیدکنندگان دیگر نفت با تامین تقاضای بازار توانستند 4 تا 5 درصد از این میزان را تامین کنند. با این وجود قیمت نفت از از 13 دلار به ازای هر بشکه، به بیش از 34 دلار در اواسط دهه 80 میلادی افزایش یافت.
خارج شدن این میزان تولید در نوع خود مهم بود اما محرک اصلی در افزایش بهای نفت، نگرانی خریداران نفت بود. خریداران نگران این بودند که وضعیت بدتر شود و ترکیبی از نگاههای مذهبی و ملیگرایی به سایر مناطق نفتی نیز سرایت کند و تقاضای مداوم و منظم نفت منجر به افزایش قیمتها شود.
خریداران نه تنها برای تامین نیازهای خود به خرید نفت روی آوردند بلکه با افزایش خرید، سعی کردند نفتی بیشتری در انبارهای خود ذخیره کنند. این اقدام منجر به تشدید کسری نفت شد تا قیمتها افزایش یابد. چنین وحشتی از سوی خریداران قیمت محمولههای اسپات را در بازار به 50 دلار افزایش داد.
انقلاب ایران و شوک قیمتی حاصل از آن تغییرات مهمی را در بازار نفت به وجود آورد که تا به امروز نیز ادامه دارد.
تخریب بازار سوخت آمریکا
صفهای بی پایان مقابل جایگاههای عرضه سوخت، تصویر نگران کنندهای است که آمریکاییها از شوکهای نفتی به یاد دارند. در آن دوره به دلیل اینکه پالایشگاههای آمریکا بنزین بیشتری با نفت خام ایران تولید میکردند و دیگر این نفت در دسترس نبود، تولید بنزین دچار کاهش شد. با این حال سیاستهای دولت که صنعت نفت را کنترل میکرد به بدتر شدن وضعیت دامن میزد.
کنترل اوضاع به وسیله افزایش قیمت بنزین، وضعیت بد را تشدید کرد. این برنامه به پالایشگاهها این امکان را داد که قیمت بنزین را هر ماه نسبت به ماه گذشتهاش افزایش بدهند. در چنین شرایطی که قیمتها با افزایش مواجه هستند، پالایشگاهها برای انبار کردن بنزین تهییج میشدند تا با قیمت بیشتری بنزین خود را به فروش برسانند دولت هم با وضع سهمیههای تخصیصی، کمبود بنزین را تشدید میکرد و اجازه نمیداد توزیع بنزین با شرایط تقاضا تنظیم شود.
در برخی ایالات سیاستی وضع شده بود که بر اساس آن، رانددگان به اندازه 5 دلار میتوانستند سوخت گیری کنند که همین سیاست موجب شد تا رانندگان برای دریافت بنزین مورد نیاز خود، پس از سوخت گیری به صف سوختگیری بروند.
قیمتهای مختلف قیمت نفت «قدیم» و «جدید» به جا مانده از شوک قیمت نفت در سالهای 1973 و 1974 موجب ایجاد انگیزه برای کاهش تولید داخلی و افزایش واردات شد. علاوه بر این در آوریل سال 1979 وزارت انرژی آمریکا به پالایشگاههای بزرگ دستور داد تا به پالایشگاههای کوچک نفت خام بفروشند تا این پالایشگاهها که نتوانستند نفت مقرون به صرفهای را از بازار به دست بیاروند، مشکلی نداشته باشند. اما این شرکتهای پالایشی به دلیل اینکه دارای پیچیدگیهای کمتری نسبت به پالایشگاههای بزرگتر بودند، در تولید حداکثری بنزین ناکام بودند تا کمبود عرضه بیشتر شود.
چنین شرایطی خشم شرکتهای نفتی را برانگیخت؛ نارضایتی از این وضعیت حمایت عمومی از جیمی کارتر رئیس جمهور وقت به شکل قابل ملاحظهای کاهش یافت. این بحران، ناکارآمدی ذاتی دولت در بازارهای سوخت را نشان داد هرچند که مردم از دولت میخواستند برای پایان دادن به صفهای مقابل پمپ بنزینها و کنترل قیمت بنزین وارد عمل شود.
هرچند کارتر در سال 1979 دستور لغو سیستم کنترل قیمت نفت را صادر کرد اما بحران انرژی در این کشور و همچنین بحران گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در ایران، عمده دلایل شکست کارتر در انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال 1980 را تشکیل میداد.
ریگان پس از آغاز به کار خود در سال 1980 دستور داد کنترلهای ایالتی بر تولید داخلی نفت و توزیع نفت و بنزین حذف شود.
افزایش تولید غیراوپکیها
پس از انقلاب ایران و شوک دوم نفتی جهان، بازارهای نفتی به آرامش رسید اما تاثیرات بلندمدتتری از خود به جای گذاشت. در پاسخ به دو شوک نفتی رخ داده در دهه 70 میلادی، اکتشاف و توسعه میادین نفتی در سراسر جهان افزایش یافت و چند میدان بزرگ که در دهههای گذشته کشف شده بودند، حجم قابل توجهی از تولید نفت را آغاز کردند.
در دریای شمال، آلاسکا و مکزیک چندین میدان بزرگ نفتی توسعه پیدا کردند؛ برای نخستین بار نفت در سال 1965 در دریای شمال توسط انگلیس کشف شد و در سال 1967 هم نروژیها به نفت رسیدند. نروژ در سال 1971 تولید از میدان نفتی اکوفسیک را آغاز کرد و انگلیسیها نیز تولید از میدان فورتیس را در سال 1975 شروع کرده بودند.
میدان پرادوبی که در سال سال 1968 در آلاسکا کشف شده بود، پس از راه اندازی خط لوله ترنس آلاسکا تولید خود را به طور کامل از سال 1977 آغاز کرد. مکزیک هم در سال 1976 میدان بزرگ کانتارل را کشف کرد که به نام ماهیگیری است که متوجه نشت نفت در خلیج مکزیک شده بود. مکزیکیها در صنعت نفت سرمایهگذاری کردند و میزان تولید خود را از 1.3 میلیون بشکه در سال 1978 به رقم 2.8 میلیون بشکه در سال 1984 رساندند.
طی سالهای 1979 تا 1985 به میزان تولید جهانی نفت 5.6 میلیون بشکه افزوده شد. اوپک در پاسخ به این وضعیت بشدت تولید خود را کاهش داد و در سال 1982 رقم تولید خود را به 18 میلیون بشکه رساند در حالی که این رقم با در نظر گرفتن میزان تولید ایران پیش از وقوع انقلاب، 31 میلیون بشکه در روز بود.
در عین حال افزایش قیمت نفت طی سالهای گذشته و رکود جهانی، تقاضا برای نفت را در اوایل دهه 80 میلادی کاهش داده بود. این تقاضا بین سالهای 1979 تا 1983 به دلیل افزایش عرضه با کاهش 10 درصدی مواجه شده بود. پیش از کاهش 50 درصدی نفت در سال 1986 هم قیمت نفت از سال 1981 تا 1985 با کاهش 40 درصدی دست و پنجه نرم میکرد و در نهایت، قیمت 12 دلار برای قیمت نفت ثبت شد؛ قیمتی در سال 1986.
توسعه بازارهای اسپات
قراردادهای لانگ ترم یا بلند مدت ابزار رایج برای خرید نفت در روزهای انقلاب ایران بود پس طبیعی بود توقف تولید ایران یک بحران فوری برای خریداران باشد. خریداران نفت برای پیدا کردن جایگزینی برای نفت ایران تقلا میکردند در حالی که سایرین دارای قراردادهای گرانتر با سایر تولیدکنندگان بودند هرچند غیرواقعی.
پیش از شوک دوم، سهم محمولههای تک محموله در بازارهای نفت خام و فراورده بیشتر از 8 درصد نبود زیرا بیشتر نفت مورد معامله با ابزار قراردادهای بلندمدت و قیمت مشخص صورت میگرفت. در آن زمان بازار اسپات محلی برای خرید غیرتضمینشده نفت با تخفیف بود. خریداران برای دریافت محمولهها قیمتهای خود را در بازار اسپات پیشنهاد میدادند. در اواخر فوریه 1979 قیمت نفت در بازار اسپات به دو برابر قیمت رسمی نفت رسیده بود. در چنین شرایطی برحی تولیدکنندگان قراردادهای خود را برای کسب سود بیشتر، با خریداران لغو کردند.
کمبود نفت پس از انقلاب ایران، نقش بازار اسپات افزایش یافت اما از طرفی موجب مرگ قراردادهای بلندمدت نفت شد که قیمتهای تعیین شدهای داشتند. افزایش عرضه نفت در پاسخ به شوک دوم نفتی اما موجب شد تا پس از مدتی قیمت محمولههای اسپات نسبت به قراردادهای بلندمدت کاهش یابد. در واقع با انقلاب ایران، خریداران به دنبال خرید نفت موردنیازشان از طریق بازار اسپات بودند و حاضر شدند پول بیشتری بپردازند اما در سال 1980 به بعد، برای خرید نفت ارزانتر به مراکز تولید نفت مراجعه کردند.
مقاله نیویورک تایمز در آوریل 1983، وضعیت بازار نابالع اسپات را در آن روزها به خوبی توصیف میکند:
«بازار اسپات عموما متشکل از شبکه ای از معامله گران بی نظم که پشت تلفن معاملات را انجام میدادند و خبری از تالارهای معاملاتی که در آن قیمت انواع نفت که در سایر بازارها معامله میشود، مشخص باشد, نبود.»
دو اتفاق مهم نیز در اوایل دهه 80 نشان داد مرکزیت فروش نفت و قیمتگذاری را تغییر داد. در سال 1983 بورس کالای تجاری نیویورک یا همان نایمکس، قراردادهای آتی فروش نفت را معرفی کرد. پیش از آن نایمکس قراردادهای آتی برای تامین سوخت موردنیاز برای گرمایش منازل را طراحی کرده بود اما قراردادهای آتی نفت، این کالا را به عنوان یک کالای جهانی مطرح کرد ؛ بسیار مهمتر از یک کالای محلی.
این قراردادها به خریداران و فروشندگان این امکان را میداد تا بتوانند قیمتها را قفل کرده و میزان نوسانات قیمت نفت را کاهش دهند. آنها همچنین امکان کشف قیمت را با شرایط عرضه و تقاضا برای همه از طریق تجارتهایی که در بورس انجام می دهند ، بهدست آوردند. . با این اقدام، مشروعیت بازار اسپات کسب شد.
دومین اتفاق هم آن بود که عربستان تبدیل به تولیدکننده شناور شد. اوپک در سال 1982 برای افزایش قیمت نفت تولید خود را کاهش داد؛ عربستان در آن سال سهمیه رسمی نداشت و ریاض برای حفظ قیمتها و بازار تولید نفتش را افزایش یا کاهش میداد.
با این وجود، سایر کشورهای عضو اوپک برای حفظ درامدهای خود از سهمیههای تعیین شده تخطی کرده و نفت خود را با تخفیف به فروش میرساندند آن هم به صورت مخفیانه. عربستان تولید خود را کاهش میداد و در سال 1985 میزان تولید خود را به 2.2 میلیون بشکه رساند؛ یعنی به 20 درصد میزان تولید 5 سال پیش خود.
در همین سال عربستان صبر خود را از دست داد و از شیوه جدیدی برای قیمتگذاری نفت برای بازار خود استفاده کرد. سعودیها بهجای تبعیت از قیمتهای رسمی و تعیینی، از روشی به نام Netback استفاده کردند. بر اساس این روش، سعودیها میزان سود پالایشگاهها را تعیین کرده و این مدل قیمتگذاری، یک حاشیه سود مشخصی را برای پالایشگران در نظر میگرفت که حتی اگر قیمت نفت سقوط کند،
آنها از این حاشیه برخوردار باشند. درواقع یک یارانه به آنها داده میشد تا برای برخوردار شدن از این امتیاز، با تمام ظرفیت خود نفت بخرند. البته این کار موجب افزایش عرضه فرآوردههای نفتی شد که درنهایت قیمت نفت را کاهش داد و قیمت نفت در جولای 1985 از سطح 26.69 دلار به 9.15 دلار در جولای 1986 رسید.
مترجم: وحید حاجیپور
دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۰۰