به گزارش
میز نفت، متنی که در ادامه میآید بخشی از دو گفت و گوی این رسانه با مهندس
قباد فخیمی از اعضای اسبق هیئت مدیره شرکت ملی نفت در دوران پیش از انقلاب است. وی در باره منوچهر اقبال مدیرعامل اسبق شرکت ملی نفت میگوید:
رابطه دکتر اقبال با شاه رابطه صمیمانهای بود بطوری که خود شاه گفته بود همه اطرافیان من مثل اقبال وفادار نیستند، بعضی از اشخاص مانند شریف امامی و ... در کردارشان تغییر حاصل میشود و باید خیلی مواظب آنها بود مخصوصاً در زمان بحران. شاه شاید دکتر اقبال را به عنوان یک کارشناسِ نفتی قبول نداشت ولی بشدت به وفاداری او اعتقاد داشت.
البته رابطه آقای اقبال با آقای فلاح بسیار خوب بود و در دورهای هم با یکدیگر همکلاس بودند. آقای اقبال بار اولی که به آبادان آمد به همراه دکتر فلاح آمده بود و آنجا در حضور همۀ ما - اعضای هیئت رئیسه کانون مهندسین- گفت من به امید دکتر فلاح به نفت آمدم و یکی از دلایلی که این پست را قبول کردم وجود ایشان در صنعت نفت است.
جزئیات یک رابطه نفتی
بنابراین تا مدتها با هم خوب بودند ولی از نظر نفتی٬ دکتر فلاح یک شخصیتِ برجستۀ بین المللی بود و شاه ارتباطاتِ خصوصی و محرمانهای با وی داشت، بنابراین برنامههایی که برای تغییر روش یا سیاستهای جدیدی که در سر داشت ابتدا با دکتر فلاح در میان میگذاشت و اگر خوب بود به شرکت ملی نفت انتقال مییافت.
دوران مدیریت اقبال در نفت 13 سال بود که من همیشه این 13 سال را به دو قسمت تقسیم میکنم. در 6 سال نخست چون به مسائل نفت آگاهی نداشت و از طرف دیگر با شاه رابطه بسیار نزدیکی داشت و مورد اعتماد وی بود چندان با نفتیها سازگار نبود. آقای اقبال در 6 سال نخست خود تصور میکرد شرکت ملی نفت و کارکنانش از مزایای زیادی برخوردارند بنابراین محدودیت را در پیش گرفت.
نیمه دوم منوچهر اقبال
معتقدم در آن مدت 6 سال شرکت ملی نفت از کارفرمای درجه اول ایران به کارفرمای بیست و هفتم تنزل پیدا کرده بود که پس از سپری شدن این مدت آقای اقبال متوجه قضایا شد و سعی کرد از آن به بعد گامهایی را برای نفتیها بردارد. البته رقبایی مانند آقای هویدا هم داشت که مانع برنامههایش میشدند، آن دوران 6 سال نخست موجب شده بود کارکنان از او فاصله بگیرند ولی از نظر شخصی انسانی سالم و خوبی بود. مدت 13 سال در یک خانۀ قدیمی شرکت ملی نفت در شمال تهران زندگی میکرد و بنده یکی دو دفعه به آن خانه رفته بودم و خانه واقعاً کهنه و قدیمی بود و حتی وسایل بهداشتی آن تعمیر نشده بود. همسرشان هم فرانسوی بودند.
اقبال در دوران دوم خود سعی فراوانی کرد با کارکنان صنعت نفت ارتباط بگیرد ولی چون گروههایی مانند آقای هویدا، آقای انصاری و غیره پیدا شده بودند نتوانست پیشرفتِ خیلی زیادی در بهبود وضع کارکنان ایجاد کند ولی واقعا تلاش خود را کرد.