۱
گزارش مرکز پژوش‌های مجلس درباره صادرات گاز/5

خط لوله پاکستان باید احیا شود

اولا کشور بایستی با رفع موانع موجود و فعال کردن دیپلماسی انرژی در منطقه، صادرات گاز به کشورهای متقاضی را هر چه سریع‌تر عملیاتی کند. در این میان اجرای خط لوله IP (صادرات به پاکستان) و دو خط لوله عراق (به مقاصد بغداد و بصره) اهمیت بالایی دارند. ثانیا واردات گاز مازاد از کشورهای ترکمنستان و آذربایجان بایستی در دستور کار کشور قرار گیرد.
خط لوله پاکستان باید احیا شود - میز نفت
خط لوله پاکستان باید احیا شود - میز نفت
ميزنفت/ گزارش زیر پنجمین گزارش از سلسله گزارش‌های ميزنفت درباره مقایسه صادرات گاز از طریق ال ان جی و خط لوله است که در ادامه بخش چهارم در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد:


1. اشباع بازار ال.ان.جی
بنابر پیش‌بینی مراکز معتبر و نظر بسیاری از کارشناسان حوزه انرژی، بازار ال.ان.جی جهان در سال‌های آینده اشباع است؛ چرا که بازار گاز جهان در سمت عرضه با مازاد عرضه و در سمت تقاضا با کاهش تقاضا مواجه است.

ـ مازاد عرضه: با توسعه روزافزون ساخت پایانه‌های ال.ان.جی در جهان، بازار این محصول با مازاد عرضه روبرو خواهد بود. یکی از دلایل مهم این موضوع ورود دو کشور استرالیا و آمریکا به‌عنوان صادرکننده ال.ان.جی به بازار است. مطابق پیش‌بینی BP میزان افزایش صادرات ال.ان.جی دنیا تا سال 2035 به 35/1 میلیارد متر‌مکعب در روز خواهد رسید که بیش از 40% از آن متعلق به دو کشور آمریکا و استرالیا است.[1] همچنین کشورهای آفریقایی نظیر موزامبیک نیز سرمایه‌گذاری زیادی بر روی ال.ان.جی کرده‌اند.

ـ کاهش رشد تقاضا: اگر چه تقاضای گاز در جهان روند صعودی خود را حفظ خواهد کرد اما نرخ رشد نسبت به پیش‌بینی‌های قبلی کاهش خواهد یافت که این موضوع عمدتاً به‌دلیل کاهش رشد تقاضای گاز شرق آسیا است. میزان مصرف گاز ژاپن که هم اکنون بزرگترین واردکننده ال.ان.جی جهان است، مطابق پیش‌بینی مؤسسه آکسفورد انرژی در سال 2030 نسبت به حال حاضر کاهش خواهد یافت و به 100 میلیارد مترمکعب خواهد رسید. دیگر پیش‌بینی‌ها نیز رشد مصرف ژاپن را بسیار پایین در نظر می‌گیرند. کره‌جنوبی نیز وضعیت مشابهی دارد و نرخ رشد تقاضای بسیار پایین گاز را تجربه خواهد کرد. تنها دو کشور هند و چین با افزایش چشمگیر میزان تقاضای گاز در سال‌های آینده مواجه هستند؛ هر چند میزان رشد مصرف گاز در آنها از پیش‌بینی‌های قبلی بسیار کمتر است.

اشباع شدن بازار ال.ان.جی در بسیاری از تحلیل‌های مؤسسات معتبر بین‌المللی منعکس شده است. به‌عنوان مثال می‌توان به گزارش مؤسسه «وودمکنزی» که در اواخر سال 2015 با عنوان «آینده سرمایه‌گذاری در ساخت‌و‌ساز ال.ان.جی» منتشر شده است، اشاره کرد. در این گزارش ضمن بررسی وضعیت ساخت پایانه‌های جدید ال.ان.جی در جهان می‌افزاید: «از سال 2015 ساخت‌و‌ساز ال.ان.جی ابتدا از خارج از آمریکای شمالی و سپس تا سال 2019 در آمریکای شمالی نیز کاهش می‌یابد که این نتیجه پاسخ طبیعی بازار به مازاد عرضه است.[2]

همچنین فریدون فشارکی مدیر عامل شرکت فکتس گلوبال انرژی[3] نیز معتقد است: بازار ال.ان.جی در‌حال حاضر با مازاد عرضه روبروست و گزینه صادراتی مناسب برای ایران، کشورهای حوزه خلیج فارس از‌جمله کویت، عمان و امارات هستند. وی می‌افزاید: «با وجود سرمایه‌گذاران خارجی و علاقه‌مند برای سرمایه‌گذاری در ال.ان.جی، ورود ایران به این حوزه کار اشتباهی است. اگر 10 سال گذشته شرایط کنونی بود، ال.ان.جی برای ایران سودآور بود اما امروز بازار جدی وجود ندارد. قطر، استرالیا و آمریکا در گاز ال.ان.جی سرمایه‌گذاری کرده‌اند و تجهیزات و کشتی‌های لازم را دارند».[4]
 
2. تحریم‌پذیری و محدوديت‌هاي فناوري
بررسی ساختار تحریم‌ها نشان می‌دهد دو ویژگی در بازار نفت موجب شد که تحریم نفتی ایران توسط آمریکا محقق شود:
الف) امکان تولید نفت توسط دیگر کشورهای جهان برای جبران کمبود نفت صادراتی ایران: در سال‌های تحریم نفت ایران، افزایش تولید نفت جهان نسبت به تقاضای آن حدود 5/1 میلیون بشکه افزایش یافته است[5] که به خوبی کاهش حضور نفت ایران در بازار را جبران کرده است.
ب) امکان جایگزینی نفت مازاد دیگر کشورها با نفت ایران: با توجه به اینکه حمل‌و‌نقل نفت خام عمدتاً توسط کشتی صورت می‌پذیرد و در نتیجه امکان انتقال این محصول به تمامی بازارهای تقاضا وجود دارد[6]، آمریکا به راحتی توانست نفت مورد نیاز کشورهای خریدار نفت ایران را با نفت صادراتی دیگر کشورها جایگزین کند.

بنابراین اساس مکانیزم تحریم نفت ایران بر وجود بازار «جهانی» نفت خام استوار بوده ‌است که امکان جایگزینی صادرات ایران را با صادرات دیگر کشورها فراهم می‌کرده ‌است. بر همین اساس صادرات ال.ان.جی نیز می‌تواند زمینه‌ساز تحریم گازی کشور صادرکننده باشد؛ چرا که اولاً همانطور که گفته شد بازار ال.ان.جی تا سال 2035 با مازاد عرضه روبروست؛ بنابراین کشورهای واردکننده گاز می‌توانند تقاضای گازی خود را از طریق دیگر کشورهای صادرکننده جبران کنند. ثانیاً صادرات گاز به روش ال.ان.جی باعث قابل تجارت شدن گاز و امکان انتقال این محصول به هر نقطه دنیا می‌شود. بنابراین امکان جایگزینی مازاد تولید دیگر کشورها با ال.ان.جی تحریم شده در سریع‌ترین زمان ممکن وجود دارد.

این در حالی است که در تجارت گاز به روش خط لوله، امکان تحریم خرید گاز توسط کشور واردکننده به مراتب کمتر است؛ چرا‌که هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ تأمین انرژی، کشور وارد‌کننده را با مشکل مواجه خواهد کرد. از منظر اقتصادی به‌دلیل اینکه هر دو کشور طرف تجارت، در ساخت خط لوله مشارکت مالی دارند، در صورتی که کشور واردکننده بخواهد خرید گاز را تحریم کند بایستی هزینه بسیار زیاد دیگری را برای ساخت خط لوله یا پایانه واردات ال.ان.جی بپردازد. از منظر تأمین انرژی نیز اگر کشور واردکننده بتواند منبع تأمین دیگری برای واردات گاز خود بیابد و همچنین مشکلی برای تأمین مالی طرح جایگزین واردات گاز نداشته باشد، در فاصله زمانی ساخت خط لوله و یا پایانه ال.ان.جی جدید (حداقل 3 سال) دسترسی به گاز نخواهد داشت و با کمبود گاز مواجه خواهد بود.

از منظر فناوری نیز باید گفت تجهیزات مورد نیاز صادرات گاز به روش ال.ان.جی، شامل تجهیزات مایع‌سازی و کشتی‌های مخصوص حمل این محصول، تجهیزاتی خاص و نیازمند فناوری بالایی هستند که تنها در اختیار چند شرکت خاص عمدتاً آمریکایی است. واحدهای ال.ان.جی ساخته شده در جهان به ترتیب از تکنولوژی شرکت‌های  Air Products & Chemicals Inc. (APCI) Conocophillips و Black & Veatch استفاده می‌کنند که هر سه امریکایی هستند. سهم دیگر شرکت‌ها نظیر لینده و شل تا کنون کمتر از 5% سهم طرفیت واحدهای ال.ان.جی دنیا را در بر می‌گیرد [7]. از آنجا که بر اساس تحریم‌های اولیه امریکا که از ابتدای انقلاب اسلامی بر ایران تحمیل شده است هرگونه تجارت با ایران مورد تحریم قرار گرفته است؛ امکان ورود تکنولوژی شرکت‌های امریکایی به کشور وجود ندارد.

بنابراین دست‌یابی به تکنولوژی ال.ان.جی تنها از طریق شرکت‌های اروپایی ممکن است.
حال اگر صادرات گاز به روش ال.ان.جی از نظر فناوری مورد نیاز با صادرات نفت خام مقایسه شود، ملاحظه می‌شود که صادرات ال.ان.جی هم در بخش تجهیزات مایع‌سازی (ساخت و تعمیر و نگهداری) و هم در بخش حمل‌و‌نقل دارای فناوری بسیار پیچیده‌ و انحصاری‌تری است. بنابراین از آنجا که در صورت ورود کشور به صادرات ال.ان.جی، امکان ایجاد وابستگی شدید تکنولوژی به دیگر کشورها وجود دارد که می‌تواند محل آسیب جدی برای صادرات گاز کشور باشد؛ ضروری است کشور از حیث کسب فناوری، به سمت انتقال و داخلی‌سازی فناوری ال.ان.جی حرکت کند. شایان ذکر است دست‌یابی به فناوری ال.ان.جی باعث امکان تولید هلیم از گاز طبیعی نیز خواهد شد.

در نقطه مقابل باید گفت صادرات گاز به روش خط لوله اولاً در بسیاری از بخش‌ها نیازمند فناوری بالایی نیست و ثانیاً با توجه به توانمندی‌های داخلی در زمینه خطوط لوله، پیمانکاران داخلی می‌توانند نیاز کشور را در این زمینه تأمین کنند. بنابراین در حال حاضر به لحاظ فناوری، توسعه صادرات به روش خط لوله بر توسعه ال.ان.جی ارجحیت دارد.

از نقطه نظر حمل‌و‌نقل نیز به‌دلیل انتقال ال.ان.جی توسط کشتی‌های مخصوص، امکان اعمال تحریم‌های مرتبط با کشتی‌رانی از‌جمله تحریم بیمه‌ای کشتی و یا پهلوگیری آن‌ها در مقصد نیز وجود دارد.

مهم‌ترین مثالي كه نشان مي‌دهد تحریم‌پذیری صادرات گاز به روش ال.ان.جی نسبت به خط لوله بیشتر است، آن است که صادرات گاز ایران به ترکیه از طریق خط لوله هیچ‌گاه در لیست تحریم‌های آمریکا قرار نگرفت؛ این در حالی است که در قانون جامع تحریم‌ها، مسئولیت‌پذیری و محرومیت ایران[7]  -اصلی‌ترین قانون تحریمی ایران- ال.ان.جی ذیل تعریف منابع نفتی[8] محسوب شده و مورد تحریم قرار گرفته است. در نهایت در آخرین قانون جامع تحریمی علیه ایران که تحت عنوان قانون «کاهش تهدید ایران و حقوق بشر سوریه» منتشر شده ‌است، وزارت انرژی آمریکا مأمور به تهیه گزارشی در مورد وضعیت صادرات گاز ایران و امکان تحریم آن شده است.

در سال 2012 اداره اطلاعات انرژی آمریکا[9] با انتشار گزارش درخواست شده توسط کنگره، وضعیت واردکنندگان گاز ایران از‌جمله ترکیه و گزینه‌های جایگزین این کشور (از‌جمله افزایش واردات از روسیه، آذربایجان و واردات ال.ان.جی) را مورد بررسی قرار داده است. در پایان گزارش، با اشاره به منطقه‌ای بودن بازار گاز بر‌خلاف بازار نفت، هیچ پیشنهادی به‌منظور تحریم صادرات گاز ایران ارائه نشده است.[10] بنابراین در ادامه نیز هیچ‌گاه صادرات گاز ایران از طریق خط لوله مورد تحریم قرار نگرفته است. این واقعیت تاریخی به خوبی اثر صادرات گاز به روش خط لوله بر امنیت عرضه صادرکنندگان گاز را نشان می‌دهد.

2-2. اثرگذاری بر معادلات سیاسی منطقه
همانطور که اشاره شد یکی از راهبردهای کشور برای اثرگذاری بر معادلات سیاسی منطقه و همچنین ارتقای سطح امنیت ملی کشور، گره زدن منافع دیگر کشورها به خود از طریق مبادلات انرژی است. در حال حاضر گزینه‌های ایران به‌منظور ورود به بازار انرژی منطقه، شامل صادرات گاز، برق و فرآورده‌های نفتی است و بسیاری از کشورهای منطقه نظیر پاکستان، هند، عراق، ترکیه، عمان و... متقاضی واردات انرژی از ایران هستند. در این میان صادرات گاز با خط لوله مهم‌ترین و عملیاتی‌ترین گزینه ایران برای ایجاد وابستگی متقابل انرژی با کشورهای منطقه و اثرگذاری بر معادلات سیاسی منطقه است. در این شرایط اگر ایران نتواند گاز مورد نیاز کشورهای منطقه را از طریق خط لوله تأمین کند، این کشورها نیاز خود را از دیگر خط لوله‌ها و یا واردات ال.ان.جی تأمین خواهند کرد و ایران این ابزار بالقوه را از دست خواهد داد.

به‌منظور نیل به این هدف و با توجه به پتانسیل‌های گازی و موقعیت استراتژیک کشور، ایران بایستی راهبردی را در پیش گیرد که به هاب (چهار راه) گازی منطقه تبدیل شود. مزیت‌های ایران در راستای تبدیل شدن به هاب گازی منطقه عبارتند از:

الف) در اختیار داشتن رتبه اول یا دوم بزرگ‌ترین دارندگان گاز جهان
ب) وجود شبکه خطوط لوله گسترده در کشور و توانایی داخلی ساخت و اجرای خطوط لوله
ج) امنیت منحصر به فرد در منطقه؛ که باعث می‌شود ایران مسیری مطمئن برای تجارت گاز باشد.
د) قرارگیری بین دو بازار بزرگ مصرف گاز یعنی چین/ هند و اروپا
هـ) همسایگی با کشورهای دارنده ذخایر عظیم گاز (ترکمنستان در شمال و قطر در جنوب)
و) دسترسی به آب‌های آزاد؛ به معنای امکان استفاده از روش ال.ان.جی برای صادرات گاز

لازمه تبدیل شدن کشور به هاب[11] گازی منطقه، افزایش تجارت گاز با کشورهای منطقه از طریق خط لوله است. اولا کشور بایستی با رفع موانع موجود و فعال کردن دیپلماسی انرژی در منطقه، صادرات گاز به کشورهای متقاضی را هر چه سریع‌تر عملیاتی کند. در این میان اجرای خط لوله IP (صادرات به پاکستان) و دو خط لوله عراق (به مقاصد بغداد و بصره) اهمیت بالایی دارند. ثانیا واردات گاز مازاد از کشورهای ترکمنستان و آذربایجان بایستی در دستور کار کشور قرار گیرد تا ضمن ایجاد وابستگی متقابل انرژی، بتوان بخشی از تعهدات صادرات گاز را از محل واردات تأمین کرد و گاز را در مصارف با ارزش‌افزوده بیشتر مورد استفاده قرار داد. همچنین با رونق گرفتن تبادل گاز منطقه از مسیر ایران، امکان تعیین قیمت گاز در بازار ایران، وجود خواهد داشت. نمودار 14 گزینه‌های واردات و صادرات گاز ایران با کشورهای منطقه به منظور تبدیل ایران به هاب گازی منطقه را نشان می‌دهد.

نمودار 14. خطوط لوله موجود و پیشنهادی برای تبدیل شدن ایران به هاب گازی منطقه

 
 
اهمیت حضور جدی ایران در معادلات انرژی منطقه زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم آمریکا تلاش بسیار زیادی برای خارج کردن ایران از معادلات انرژی منطقه انجام داده‌است. نمونه روشن این موضوع، تلاش و فشار آمریکا بر هند و پاکستان برای جلوگیری از اجرای خط لوله صلح و جایگزینی این خط لوله با خط لوله تاپی است که گاز ترکمنستان را به هند و پاکستان می‌رساند.

همچنین تلاش آمریکا برای تأمین برق پاکستان از تاجیکستان به وسیله طرح انتقال برق کاسا-1000 در همین راستا ارزیابی می‌شود. لازم به ذکر است هر دو این طرح‌ها به‌دلیل عبور از افغانستان با مشکل شدید امنیتی و بعضاً مشکلات اقتصادی در مقایسه با خرید انرژی از ایران مواجه هستند.
همچنین برخی کشورهای منطقه نظیر عربستان نیز با صرف هزینه‌های سنگین، تلاش می‌کنند مانع تبادلات گازی ایران با کشورهای منطقه از طریق خط لوله شوند. این موضوع به‌ ویژه در مورد اجرای خط لوله صادرات به پاکستان و همچنین فشار بر کشورهای حوزه خلیج فارس به‌منظور عدم مبادلات گازی با ایران مشهود است.
 
[1]. “BP statistical review of world energy,” 2016.
[2]. “Outlook for LNG EPC sector,WoodMackenzie, 2015.
[3]. FACT GLOBAL ENERGY (FGE)
[4]. سخنرانی در دومین نشست تخصصی نخستین کنگره راهبردی نفت و نیرو، مهرماه 1394 و مصاحبه‎‌های مطبوعاتی.
[5].“BP statistical review of world energy,” 2016.
[6]. Tradability
[7]. CISADA
[8]. Petroleum resources
[9]. EIA
[10]. “Natural Gas Exports from Iran A report, required by section 505 (a) of the Iran Threat Reduction and Syria Human Rights Act of,” 2012.
[11]. HUB
چهارشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۱
کد مطلب: 18019
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *