وحید حاجی پور / «سرفه»هاي مكرر صنعت پالايش طي يك دهه اخير نه تنها وضعيت زيستمحيطي كشور را دچار تهديد جدي كرده است بلكه مسير اقتصاد كشور را دچار تلاطمهاي بسياري كرده است كه در اين ميان، بيتوجهي دولتها به پالايشگاهسازي با لحاظ كردن حداقل استانداردهاي جهاني، وضعيت قرمز را براي مردم و دولت به وجود آورده است.
به گزارش «
ميزنفت»، اين پديده شوم سالهاست دامان كشورهاي توليدكننده نفت خاورميانه را گرفته است، به ويژه در بخش اقتصادي كه همه چيز به ضرر آنها بوده است؛ ۶۶ درصد از ذخاير نفت و گاز جهان در اين منطقه قرار گرفته و سهم ۴۰ درصدي اين منطقه از توليد نفت جهان، سود ۷۵ درصدي را براي پالايشگران غربي و شرقي و سود ۲۵ درصدي را براي آنها رقم زده است. نكته جالبتر اينكه ۴۶ درصد از جمعيت فقير دنيا در اين منطقه زندگي ميكنند با وجود آن كه روي ثروت نشستهاند!
كشورهاي منطقه يك به يك متوجه اين ضرر هنگفت شدهاند و طي يك دهه اخير برنامههاي ساخت پالايشگاه در خاك خود و بيرون از مرزهايشان را آغاز كردند اما ايران بيتفاوت نسبت به آنچه كه در حال رخ دادن است، راه غلط خود را ادامه ميدهد.
دولت معتقد است طبق قانون نميتواند مستقيما وارد سرمايهگذاري شود و تنها ميتواند نقش تسهيلكننده سرمايهگذاري را ايفا كند كه در اين باره نيز نه تنها اقدامي صورت نگرفته است بلكه منجر به طرد سرمايهگذاران شده است. هماكنون نحوه مبادلات مالي آنها با شركت ملي نفت و دولت، پالايشگران را در وضعيت بدي قرار داده است به طوري كه در مراودات رايج پالايشگاهها با دولت، همه درآمدهاي يك شركت پالايشي بايد به خزانه واريز شود و پس از محاسبه حق دولت و كسر آن، پالايشگاهها به پول خود ميرسند اما اين تمام مشكل نيست چراكه طلبهاي آنها از دولت به قدري طولاني شده است كه پروژههاي توسعهاي و بهينهسازي فرآوردهها به حال خود رها شده است.
اين در شرايطي است كه پالايشگاهها از اين وضعيت گله سر ميدهند و معتقدند به عوامل مهم مانند كيفيت نفت خام، هزينه استهلاك به دليل نفت كم كيفيت، عوارض خطوط لوله دقت نميشود.
همچنين براي درآمدها، سهمي براي صندوق توسعه ملي كسر ميشود كه طبق قانون در صورت واريز درآمدهاي ارزي به صندوق توسعه ملي نبايد كسر شود و همين موضوع پالايشگران را با مشكلات بسياري مواجه كرده است. همچنين چنبره و نظارت دقيق دولت بر پالايشگاهها، فضاي فعاليتهاي اقتصادي و بازرگاني را از آنها گرفته و همه چيز در اختيار دولت است.
پالايشگاهها از وضعيت فعلي خود ناراضياند و معتقدند وزارت نفت ميان پتروشيميها و پالايشگاهها تفاوت بزرگي قائل است و به نوعي اين پتروشيميها هستند كه نور چشم وزارت نفت بوده و مراوده مالي كه با آنها در دستور كار قرار دارد درباره پتروشيميها رعايت نميشود.
آبي گرم نميشود
در چنين وضعيتي، دولت ساخت و اتمام پالايشگاههاي جديد را در اولويت قرار داده است كه نگاهي به وضعيت اين پالايشگاهها نشان ميدهد بعيد است آبي براي صنعت پالايش گرم شود. دولت براي ساخت پالايشگاههاي جديد از استانداردهاي روز دنيا فاصله گرفتهاند و كمترين قرابتي با استانداردهاي دنيا از خود نشان ميدهند، به عنوان نمونه، ضريب پيچيدگي يا همان عدد نلسون پالايشگاههاي ايران زير ۵ است و همين موضوع سبب شده است بيش از ۳۰درصد محصولات آنها به نفت كوره، مازوت و قير اختصاص پيدا كند در حالي كه جهان به سمت ضريب پيچيدگي ۱۱ حركت ميكند و تنها ۲درصد خروجي شان مربوط به نفت كوره است.
پالايشگاه آناهيتا به عنوان مدرنترين پالايشگاه نفت خامي كه قرار است ساخته شود ضريب پيچيدگياش ۷ است كه هزينه را بالا ميبرد و به جاي اينكه بهينه پالايش هر بشكه ۱۰ هزار دلار باشد بيش از ۲۸ هزار دلار برآورد ميشود. اين پالايشگاه ظرفيت پالايش ۱۵۰ هزار بشكه نفت خام را خواهد داشت و بر اساس برآوردهاي اوليه در سال ۸۵ قرار بود با سرمايهگذاري ۳ هزار ميليارد توماني صندوق بازنشستگي كشوري، سازمان تأمين اجتماعي و صندوق بازنشستگي نفت به بهرهبرداري برسد.
پالايشگاه ستاره خليج فارس نيز قرار است ميعانات گازي را پالايش كند و براي هر بشكه ميعانات گازي بايد ۱۵ هزار دلار صرف شود در حالي كه رقم استاندارد اين پروژه در جهان، ۵هزار دلار است.
پالايشگاههاي سيراف نيز به دليل توليد نفتا و گازوئيل گوگرددار نميتوانند در داخل مورد استفاده قرار بگيرند و به همين دليل بايد سرمايهگذاري بيشتري روي آنها صورت گيرد كه هزينهها را بالا ميبرد.
پالايشگاه ميعانات گازي ستاره خليج فارس يكي از مشهورترين پالايشگاههاي در حال ساخت در ايران است. پالايش ميعانات گازي به دليل نداشتن تركيبات سنگين تا حدي ساده است كه در بعضي موارد ميعانات پارس جنوبي توسط بعضي شركتهاي خارجي روي كشتي در خليجفارس پالايش و فرآوردههاي نفتي حاصل از آن به ايران فروخته ميشد. به همين دليل هزينههاي پالايش ميعانات گازي در جهان به مراتب از نفت خام كمتر است. با اين وجود، هزينه سرمايهگذاري براي هر بشكه ظرفيت پالايش ميعانات گازي در پالايشگاه ۳۶۰ هزار بشكهاي ستاره خليج فارس با توجه به تأخيرهاي مكرر ۱۵ هزار دلار برآورد شده است. نرم جهاني هزينه ايجاد هر بشكه ظرفيت پالايش ميعانات در جهان ۵ هزار دلار است.
كشورهاي صنعتي و فاقد منابع هيدروكربوري به سمت پالايشگاهسازي با تكنولوژيهاي روز دنيا حركت ميكنند اما در ايران به دليل بيتوجهي دولتها به اين مقوله و سرمايهگذاري اصولي نهتنها پالايشگاه مدرني ساخته نشده است بلكه پروژههاي فعلي به مراتب عقبتر از استانداردهاي روز جهان است. هندوستان و سنگاپور با تعريف پروژههاي متعدد و مدرن پالايشي، خود را به يكي از قطبهاي پالايشي جهان تبديل كردهاند، حتي عربستان سعودي با تعريف پروژهاي ۷ ميلياردي و ۴۰۰ هزار بشكهاي قصد دارد به قصه خام فروشي خود پايان دهد اما در ايران راهبردي «بنيادين و علمي» ديده نميشود.
*حركت معكوسدولت به خوبي دريافته است كه براي پايان دادن به داستان خامفروشي و تكميل زنجيره ارزش افزوده بايد پالايشگاههاي جديد را احداث كنند اما بيتوجهي به مطالعات پايه و دقيق و روي آوردن به طرحهاي سطحي و يكشبه، صنعت پالايش را با مشكلات عديدهاي روبهرو خواهد كرد.
بر اساس گزارش مركز پژوهشهاي مجلس، ميزان ارزش افزوده فرآوردههاي نفتي در سال ۹۰ و بر اساس قيمتهاي فوب خليج فارس نشان ميدهد ۲ ميليارد و ۵۰۰ ميليون دلار است كه با افزايش كارايي و بهرهوري ميتوان به راحتي آن را دو برابر كرد.
دولت گذشته پروژههاي افزايش ظرفيت و بهبود كيفي فرآوردههاي نفتي را در بدترين وضعيت ممكن به مرحله اجرا برد و برخي ديگر از اين پروژهها، همچنان به حال خود رها شدهاند كه موجب افزايش هزينههاي سرمايهگذاري شده است. با وجود اينكه گفته ميشود برنامههاي وزارت نفت براي صنعت پالايش ميتواند به روزهاي سياه اين صنعت پايان دهد ولي نگاهي دقيق به وضعيت اين صنعت به خوبي نشان ميدهد هواي اين صنعت ابريتر خواهد شد.