در فیلم مستند ساخته شده توسط یک شبکه تلویزیونی کانادا در مورد سقوط قیمت نفت و پیامدهای منطقه ای و جهانی آن، از سیاست های دوپهلوی ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه در برابر بحران اوکراین/ شبه جزیره کریمه و کاهش غیرمنتظره قیمت نفت که دولت وی را به سوی پرتگاه سوق داده، با استعاره موش به دام افتاده یاد شده است.
دولت های غربی که برای تنبیه روس های زیاده خواه، قیمت نفت را تا 60 دلار کاهش داده و سنگین ترین کسر بودجه تاریخ روسیه را پدید آورده و در عین حال،
با تحریم های یک جانبه اقتصادی و مالی، محبوبیت پوتین را کاهش محسوسی داده اند، امیدوارند تا اهداف خود را بیش از گذشته دنبال کنند.
در شش ماه گذشته، در سایه کاهش بیش از 50 درصدی بهای مبادله نفت در بازارهای جهانی انرژی، اقتصاد روسیه که بیش از هر چیز وابسته به درآمدهای بادآورده نفتی می باشد، با بحران روبرو گردیده است.
کاهش نرخ رشد اقتصادی و افت شدید ارزش روبل همراه با افزایش نرخ تورم، رهبران کرملین را با رشد 150 درصدی قیمت مواد غذایی مصرفی روبرو نموده است. دولت روسیه در آستانه ارائه بودجه سال 2015 میلادی، با کاهش 45 میلیارد دلاری درآمدهی خود روبرو شده و احتمالا کاهش بودجه نظامی در دستور کار پوتین قرار خواهد گرفت.
اقدامی که می تواند سرعت افت محبوبیت مردمی وی را کاهش داده و در عین حال، به ضعف موضع نظامی روس ها در بحران درهم پیچیده شبه جزیره کریمه منجر شود.
در عین حال، روس ها خواهان ضمیمه کردن مجدد اوستیای جنوبی به خاک خود هستند. این منطقه که در کنار گرجستان قرار دارد، در سال 1990 میلادی، اعلام خودمختاری نموده و کرملین در نظر دارد در صورت انضمام این منطقه به فدرال روسیه، بیش از 50 میلیون دلار در بخش توسعه زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی اوستیای جنوبی سرمایه گذاری نماید.
اما نکته قابل توجه را باید در شباهت زیاد دو منطقه اوستیای جنوبی و شبه جزیره کریمه دانست. در هر دوی این مناطق که از اهمیت جغرافیایی و سیاسی برخوردارند، یک اکثریت روس زبان وجود دارند که علاقه زیادی به سرزمین مادری خود دارند. اما در صورت تحقق این آرزوی روس ها، گویی تیری در چشم ایالات متحده فرو خواهد رفت. چرا که در دهه 1990 میلادی،
ایالات متحده با حمایت مالی از ساخت خط لوله باکو- تفلیس- جیحان، انتقال نفت خام میان دو جمهوری تازه استقلال یافته آذربایجان و گرجستان را فراهم کرد.
در ادامه نیز نفت استخراج شده از اعماق آب های دریای کاسپین روانه بندر جیحان ترکیه در سواحل مدیترانه می گردد که دروازه صادرات به اروپا محسوب می شود. ساخت این طرح با میلیاردها دلار سرمایه گذاری و حمایت گسترده غرب باعث شد تا جمهوری آذربایجان از بن بست خود خارج شده و بتواند درآمدهای نفتی خود را بدون وابستگی جغرافیایی به روس ها به دست آورد.
البته اگرچه خط لوله باکو- تفلیس- جیحان در سال 2006 میلادی راه اندازی شد، اما روس ها دو سال بعد با ساخت خط لوله اوستیای جنوبی به طول 75 کیلومتر، گرجستان را دور زدند. این خط لوله که توسط گازپروم ساخته شد، اوستیای جنوبی را به روسیه متصل نمود. و تمایل روس ها به ضمیمه کردن اوستیای جنوبی را باید اقدامی در جهت حفظ استقلال انرژی روسیه و مقابله با تحریم های غرب و کاهش قیمت نفت خام در بازارهای جهانی دانست.
در این میان، روس ها با تغییر مسیر خطوط لوله انتقال گاز به اروپا در نظر دارند تا به جای اوکراین از خاک ترکیه برای صدور گاز طبیعی خود به اروپای تشنه گاز طبیعی بهره ببرند. شبکه بلومبرگ در گزارشی اعلام نموده که گازپروم در نظر دارد تا 63 میلیارد متر مکعب گاز طبیعی را از طریق یک خط لوله ارتباطی از بستر دریای سیاه به ترکیه انتقال دهد.
این اقدام برای مقابله با توقف احتمالی ادامه ساخت خط لوله 45 میلیارد دلاری سوث استریم توسط اتحادیه اروپا صورت می گیرد. این خط لوله که از بلغارستان می گذرد، فعلا نیمه کاره رها شده است. در مقابل با انتقال گاز طبیعی به ترکیه و سپس یونان، رهبران شرکت گازپروم که روابط نزدیکی با کرملین دارند، این پیام را به اروپایی ها ارسال نموده اند: با ساخت خطوط لوله انتقال گاز روسیه موافقت کنید وگرنه ما آن را به سایر مشتریان می فروشیم.
استیو لوین یکی از تحلیل گران بازار در مقاله خود در پایگاه کوارتز می گوید: تصرف اوستیای جنوبی به همراه تغییر مقصد گاز طبیعی روسیه از اروپا به ترکیه و دور زدن اوکراین را می توان بازی قدرت کلاسیک ولادیمیر پوتین ارزیابی نمود.
این اقدامات را باید یک التیماتوم به اروپایی هایی دانست که در سه دهه اخیر، بخش قابل توجهی از گاز طبیعی مورد نیاز خود را از روس ها تامین کرده اند. پوتین معتقد است آمریکایی ها و اروپایی ها خواهان سرنگونی دولت وی بوده و از شکل گیری یک روسیه قدرتمند بیمناکند. به علاوه، آنها خواهان یک روسیه ضعیف و دنباله رو غرب هستند تا اهداف پشت پرده خود را عملی کنند.
اما در این میان راه حل روس ها چه بوده است؟ تغییر مسیر قطار و خارج کردن آن از ریل. هرچند همچنان زمان زیادی تا مشخص شدن نتایج این تغییرات باقی مانده است.
*ایران در بن بست سقوط قیمت نفت
تعدادی از کارشناسان، از
تلاش عربستان سعودی درگیر جنگ پشت پرده قدرت برای کاهش قیمت نفت برای به زانو درآوردن ایران خبر می دهند. ایران به عنوان اصلی ترین رقیب سیاسی و مذهبی عربستان سعودی که روابطی راهبردی با ایالات متحده و سایر قدرت های جهانی دارد، با کاهش قیمت ها بیش از پیش به گوشه رینگ سوق داده شده است. ایرانی ها که با کاهش بیش از 60 درصدی صادرات نفت خام خود در سه سال گذشته دست و پنجه نرم می کنند، بیش از گذشته با سقوط قیمت نفت با تنگناهای اقتصادی روبرو شده اند. اقتصاد ایران وابستگی زیادی به دلارهای بدست آمده از فروش نفت خام دارد و علاوه بر ده ها میلیارد دلار درآمد از دست رفته به دلیل تحریم های بین المللی، آثار سومدیریت گسترده در دوره رییس جمهور پیشین این کشور را نیز باید برطرف کند.
ایران نیز همانند روسیه باید هزینه های عمومی در نظر گرفته شده در بودجه سال آینده خورشیدی خود را کاهش دهد. هرچند قیمت 72 دلاری پیشنهادی دولت برای قیمت نفت در سال آینده نیز بسیار خوش بینانه ارزیابی می شود. البته بر خلاف روس ها که خواهان واژگون نمودن صفحه بازی هستند، ایرانی ها راه مذاکره و تفاهم را در پیش گرفته اند. حسن روحانی رییس جمهور ایران اعلام نموده که پیشرفت کشورش بدون ارتباط با سایر کشورها ممکن نیست و وزیر خارجه این کشور نیز در حال دنبال نمودن مذاکرات طولانی و دامنه دار خود با طرف های غربی برای دستیابی به یک تفاهم است.
در عین حال، ایران و غرب در حال مبارزه مشترک با داعش هستند. ایرانی ها هزاران نفر از نیروهای سپاه قدس سپاه پاسداران را روانه عراق و سوریه نموده اند تا در کنار نظامیان آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی و کانادایی ها با این تروریست ها نبرد کنند. هرچند دو طرف همچنان از حمایت های گسترده مالی و نظامی ایران از دولت بشار اسد در سوریه و مجاهدان حزب اله در لبنان، بیمناکند.
به هر حال، صحنه سیاست با اتفاقات عجیبی روبرو است. ایرانی ها که آمریکایی ها را شیطان بزرگ می خوانند، در جنگ با داعشی های بنیادگرا متحد شده اند. ایرانی ها که از تحریم ها آسیب های زیادی دیده بودند، با کاهش قیمت نفت با شرایط دشوار و پیش بینی نشده ای روبرو گردیده اند. هرچند تهران معتقد است با تسهیل مبادلات تجاری و خدمات بانکی می تواند بر شرایط دشوار کنونی پیروز شود.
*ونزوئلا و آینده ای مه آلود
یکی دیگر از بازندگان اصلی دیگر کاهش قیمت نفت را باید دولت ونزوئلا دانست. این کشور که سال هاست با سومدیریت در بخش اقتصاد و به ویژه در دوره ریاست جمهوری هوگو چاوز روبرو بوده، برای پرداخت بدهی های خود تلاش می کند. این کشور به عنوان يكي از بزرگترين دارندگان ذخاير نفت خام و گاز طبيعي جهان امروز، سيزدهمين توليد كننده نفت و دهمين كشور صادر كننده نفت دنيا به شمار مي آيد و از ديرباز يكي از بزرگترين تامين كنندگان نفت مورد نياز ايالات متحده پس از كانادا، عربستان سعودي و مكزيك بوده است.
نیکولاس مادورو رییس جمهور جدید این کشور که درآمد حاصل از فروش نفت خام، بخش اعظم بودجه دولت ونزوئلا را تشكيل مي دهد و هيچ دولتي نمي تواند در اين كشور بدون اتكا به درآمدهاي سرشار نفتي به حيات خود ادامه دهد، بی تردید با کار دشواری روبرو است. نفوذ و قدرت سياسي دولت های حاکم بر ونزوئلا، بيش از هرچيز وابسته به سلطه بر منابع انرژي است. علاوه بر اين، بي ثباتي و اعتصابات كارگري ، اثرات منفي بر حجم توليد نفت ونزوئلا داشته است.
فراموش نکنید که درآمدهاي حاصل از فروش نفت و گاز ونزوئلا در سال هاي اخير، با اهداف سياسي هزينه شده و سرمايه گذاري براي حفظ سقف توليد، از اولويت برخوردار نبوده است. مديريت ناكارآمد مخازن نفتي در يك دهه اخير نیز، آسيب هاي زيادي به ميادين هيدروكربوري ونزوئلا وارد نموده است. بدين ترتيب، سرمايه گذاري و مدت زمان زيادي براي جبران اين خسارت ها مورد نياز است. طرح هاي نفتي ونزوئلا براساس فناوري پيچيده و پرهزينه نفت سنگين بنيان نهاده شده است كه توسعه و حفظ سقف توليد آن، به زمان و منابع مالي و نيروي انساني كافي نيازمند است.
هم اکنون ونزوئلا با تورم فلج کننده 60 درصدی دست و پنجه نرم می کند و با تداوم کمبود کنونی مواد غذایی، احتمال بروز ناآرامی های اجتماعی و آشوب، دور از انتظار نیست. اعطاي يارانه هاي هنگفت انرژي به شهروندان ونزوئلايي، يك موضوع مهم در جامعه ونزوئلا به شمار مي رود و اجراي اصلاحات در نظام كنوني، منوط به رقابتي نمودن اين بخش و استقبال از ورود سرمايه گذاران بخش خصوصي براي توازن بخشيدن به تقاضاي لجام گسيخته كنوني و سبد سرمايه گذاري هاي اين كشور است. اما مادورو تاکنون با افزایش قیمت بنزین در این کشور به ویژه به دلیل هراس از تکرار ناآرامی های سال 1989 میلادی که به دنبال افزایش قیمت سوخت به مرگ صدها تن انجامید، موافقت ننموده است.
شهروندان ونزوئلايي كه از بالاترين حجم يارانه انرژي در دنيا برخوردارند، به شدت با هرگونه افزایش قیمت مخالفند و فراموش نکنید که وابستگی این کشور به قیمت های بالای نفت خام، حتی بیش از روسیه است. 96 درصد ارز مورد نیاز این کشور از محل فروش نفت خام تامین می گردد و در شرایط کنونی، مادورو با دو گزینه استقراض و یا کاهش هزینه های دولت روبرو می باشد. این کشور هم اکنون بیش از 50 میلیارد دلار بدهی عقب افتاده به چینی ها دارد و کل موجودی خزانه آنان کمتر از 20 میلیارد دلار است.
حتي در بهترين شرايط ، اجراي اصلاحات در بخش انرژي، زمان بر بوده و در كوتاه مدت، نتايج قابل قبولي به همراه ندارد. جبران خسارات وارد شده به شركت ملي نفت ونزوئلا و جامعه مدني اين كشور نيز به سال ها زمان نياز دارد.
*عربستان پس از ملک عبدالله
با مرگ ملک عبداله در ژانویه سال جاری به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین عضو اوپک، قیمت نفت تنها چند سنت افزایش یافت تا نشان دهد سیاست های این کشور با تغییر قابل توجهی روبرو نخواهد گردید.
در دوره حکومت وی، عربستان سعودی به عضویت سازمان تجارت جهانی درآمد و رهبران غرب از وی به عنوان رهبری نوگرا، یاد نمودند.
در سال جاری میلادی، نقطه سر به سری بودجه بر اساس فروش هر بشکه نفت خام به بهای 63 دلار تعیین گردیده است. بدین ترتیب، به وجود آمدن کسری بودجه، اجتناب ناپذیر خواهد بود.
هرچند دارا بودن 800 میلیارد دلار ذخیره ارزی، برگ برنده رهبران ریاض در شرایط کنونی خواهد بود.
دولت ملک سلمان در موضوع نفت شیل دارای اختلاف نظر گسترده ای با غرب بوده و
با پایین نگاه داشتن قیمت نفت و افزایش تولید و همچنین ارائه تخفیف های قابل توجه به مشتریان، آینده بازارهای نفت را در هاله ای از ابهام قرار داده است. در این میان سخنان کلودیو دیکالزی مدیرعامل شرکت انی در اجلاس داوس مبنی بر احتمال افزایش قیمت نفت در سال های آتی به دلیل خروج بسیاری از شرکت های حفاری از بازار، چندان غیر قابل باور نخواهد بود.
هم اکنون 85 درصد اقتصاد عربستان سعودی وابسته به نفت بوده و دغدغه اصلی خاندان آل سعود، حفظ قدرت به هر بهایی می باشد. در این کشور، نابرابری های اجتماعی و بنیادگرایی، می تواند به نتایج غیرمنتظره ای بیانجامد و آتش زیر خاکستر اختلافات مذهبی ممکن است آینده مهمترین تولیدکننده بازار نفت را در هاله ای از ابهام قرار دهد.
نیروهای داعش نیز هم اکنون در مرز عربستان سعودی با عراق قرار دارند و تاکنون چند تبادل آتش نیز بین طرفین صورت گرفته است.
ریاض که در اوپک نیز با سایر کشورهای عرب از روابط حسنه ای برخوردار نیست، با تداوم راهبردهای کنونی، در آینده بیش از گذشته موقعیت خود را در جهان عرب از دست خواهد داد.
ریاض با در پیش گرفتن سیاست پمپاژ نفت ارزان به بازار و بیش از تقاضای موجود، قیمت نفت را به پایین ترین حد خود در ده سال گذشته رسانده و روس های حامی بشار اسد را به بن بست کشانده اند. البته آنان که روابطی شکننده با ایران دارند، از حمایت تهران از بشار اسد، بیمناک بوده و امیدوارند از این فرصت برای توقف طرح های هسته ای ایران که ممکن است به تولید سلاح هسته ای بیانجامد، سود ببرند.
یکی از کارشناسان آمریکایی نیز که حاضر به اعلام نام خود نشده، اعلام نموده که پالایشگاه های ایالات متحده برای کسب سودآوری بیشتر خواهان خرید نفت ارزان عربستان سعودی حتی به بهای خروج تولیدکنندگان منابع نوظهور نفت شیل هستند. البته حتی اگر قیمت نفت در کوتاه مدت دوباره افزایش یابد، می توان پیش بینی نمود که بسیاری از تولیدکنندگان شیل دیگر به این بازار باز نخواهند گشت. هرچند شرکت های بزرگ فعال در آب های فوق عمیق و یا مناطق قطبی به دلیل هزینه های بالای ثابت خود، به سادگی قادر به مقابله با این شرایط نخواهند بود. و من معتقدم عربستان که به تازگی تولید از میادین فراساحلی خود در خلیج پارس را گسترش داده است، در انتخاب میان کاهش تولید و یا پایین نگاه داشتن قیمت، راهکار دوم را بر خواهد گزید. و پیش بینی برنده چنین مسابقه ای از هم اکنون مشخص خواهد بود.
نویسنده: آندره توف
منبع: www.oilprice.com
مترجم: محسن داوری