۲
سفر به تاریخ با محمد جواد عاصمی پور:

روایتی از دستور هاشمی برای صادرات نفت

میز نفت - در آن جلسه ما شرایط را توضیح دادیم و مرحوم هاشمی10 دقیقه فقط اشک می‌ریختند و فردای آن روز 25 اسکای گارد در اختیار ما قرار دادند؛ با همان اسکای گاردها چند میراژ عراقی سرنگون شد و تعداد بمباران‌ها با کاهش زیادی رو‌به‌رو شد که صادرات نفن را تسهیل کرد.
عاصمی پور و مرحوم هاشمی | میز نفت
عاصمی پور و مرحوم هاشمی | میز نفت
 به گزارش میز نفت ، دکتر محمود عاصمی پور از مدیران ارشد صنعت نفت در سه دهه اخیر، در گفت و گویی که در کتاب «ناگفته های فروش نفت» منتشر شده، در بخشی از اظهارات خود به موضوع بمباران خارک و ورود مرحوم هاشمی رفسنجانی به این موضوع پراخته است. بخشی از این مصاحبه در ادامه می آید:
 
•         آقای دکتر شما ازجمله مدیرانی بودید که هم در حوزه فعالیت‌های بین‌المللی نفت سابقه مدیریت داشتید و هم در عملیات. در زمان دفاع مقدس مدیر مناطق نفت‌خیز جنوب بودید که کار پایانه‌ خارک در حوزه این شرکت بود. با توجه به بمباران‌های شدید رژیم بعث در جزیره خارک چه راهکارهایی را برای تداوم صادرات نفت در نظر گرفتید؟

خب در آن روزها، وضعیت خارک بسیار بحرانی بود و برای پدافند عامل نیازمند رینگ دفاعی بودیم که با کمک مرحوم هاشمی، سلاح‌هایی روی شناورهای خارک نصب شد. همچنین در خارک و خارکو موشک‌هایی به کار گرفته شد که کار ما را ساده‌تر کرد. همچنین ایشان به قرارگاه خاتم دستور دادند بیمارستانی در جزیره مرجانی خارک و در زیرزمین ساخته شود و تمام اتاق‌های کنترل به آنجا منتقل شود. برای آنکه بدانیم وضعیت در گلوگاه صادراتی نفت چطور بود،

باید بگویم در جزیره خارک روزانه 14 بار اعلام وضعیت قرمز می‌شد، به این معنا که 150 ثانیه فرصت داشتیم از اسکله دور شویم.

نفت‌کش‌ها شهامت پهلوگیری در خارک را نداشتند، لذا چند کشتی را بارگیری کرده و در محلی دیگر به نفت‌کش ما، انتقال می‌دادیم. این کشتی‌ها به‌صورت کاروان به حرکت درمی‌آمدند و با حمایت نیروهای دریایی سپاه و ارتش و همچنین نیروی هوایی ارتش اسکورت می‌شدند. یک‌بار خدمت مرحوم هاشمی رسیدیم که گفتند هدفتان را تداوم صادرات نگیرید، بلند فکر کنید و ناامید کردن صدام از حمله به خارک را در نظر بگیرید که این توصیه همیشه در ذهنم باقی ماند.

در طرح جامعی که برای پدافند عامل و غیرعامل به نام طرح استراتژی پدافند درون سیستمی و برون سیستمی خدمت مرحوم هاشمی ارائه دادیم، گفتیم باید یک سیستم درونی در نفت ایجاد کرده و با در نظر گرفتن راهکارهایی، بستر را برای تداوم روند تولید و صادرات آماده کنیم؛ مثلاً در آن استراتژی عنوان شده بود. برخی تجهیزات «بیکار» مانند توربین‌های گوره را از سیستم خارج کرده و زیرخاک مخفی کنیم و به‌جای آن، با ایجاد یک سیستم گردشی، گوره را دور بزنیم تا مشکلی پیش نیاید.

چاه‌های نفت ما به 38 واحد بهره‌برداری متصل بود که در صورت بمباران یکی از واحدها، بخشی از تولید را از دست می‌دادیم، لذا طرحی را برنامه‌ریزی کردیم که همه چاه‌ها به همه واحدها وصل باشند که در صورت بمباران اهواز، یک شیر خروجی به این واحد را بسته و نفت را به واحد دوم منتقل کنیم که بسیار مهم بود. روزی در دفتر کار نشسته بودم که اعلام شد 20 واحد از واحدهای بهره‌برداری اهواز به‌صورت پشت سر هم و به ترتیب بمباران‌شده است و 2.3 میلیون بشکه از ظرفیت تولید نفت از دسترس خارج شد. ولی در یک ساعت دوباره به وضعیت عادی برگشتیم و این همان ناامید کردن دشمن بود که آقای هاشمی آن را برای ما هدف‌گذاری کرده بودند.

در بحث پدافند غیرعامل هم همکاری و مدیریت ایشان برای استفاده از همه ظرفیت‌های موجود هم به‌نوبه خود قابل‌تحسین بود؛ تصمیم گرفته شد تا با استتار تأسیسات نفتی و مخازن پروپان 2500 زیر شن و ماسه و سازه‌های بتنی، حتی‌الامکان ضربه‌گیر بزرگی در مقابل بمباران ایجاد کنیم که دستور ایشان به شهید کاظمی برای استفاده از واحد ترابری سپاه، موجب شد تا این اقدام زودتر صورت پذیرد و به‌قدری مؤثر واقع شد که با نظر ایشان به‌ سمت رئیس فنی – مهندسی ستاد پدافند غیرعامل کشور منصوب شدم؛ ریاست ستاد در آن برهه از جنگ بر عهده سرلشگر فیروزآبادی بود

•         ماجرای اسکای گاردهایی که ایشان به نفت دادند چه بود؟

زمانی که آقای روحانی ریاست ستاد پدافند را بر عهده داشتند، گزارشی را نزد وی بردیم و اعلام کردیم روزبه‌روز به تعداد شهدای صنعت نفت افزوده می‌شود و تأسیسات ما از بین می‌رود، لذا باید یک اسکای گارد (پدافند هوایی) در اختیار مناطق نفت‌خیز قرار گیرد.

در آن جلسه به ما گفتند بودجه نداریم و اگر چنین امکانی را می‌خواهید باید 50 میلیون دلار از اعتبارات شرکت ملی نفت بگیرید. با توجه به کاهش قیمت نفت و وضعیت بد اقتصادی واقعاً پولی برای تهیه این پدافند نبود، ولی تصمیم گرفتیم جلسه‌ای را با آقای هاشمی برگزار کنیم.

با آقای ساداتیان مسئول دفتر ایشان تماس گرفتم و این موضوع را با وی در میان گذاشتم؛ او گفت وقت آقای هاشمی خیلی فشرده است و اگر می‌خواهید ایشان را ببینید فردا ساعت 10 شب می‌توانید در منزلشان دیدار کنید. بلافاصله با تیم 30 نفره‌ای که آقایان تیمسار بقایی، جشن ساز و غیره جزوش بودند، راهی جماران شدیم.

در آن جلسه ما شرایط را توضیح دادیم و ایشان 10 دقیقه فقط اشک می‌ریختند و فردای آن روز 25 اسکای گارد در اختیار ما قرار دادند؛ با همان اسکای گاردها چند میراژ عراقی سرنگون شد و تعداد بمباران‌ها با کاهش زیادی رو‌به‌رو شد که دو فروند از این میراژها در گوره ساقط شد.

البته ایشان از ما خواستند به جنگ هم کمک کنیم که در همین راستا یک روز یکی از مدیران قرارگاه خاتم با نامه‌ای از آقای روحانی به اتاق من آمد. در آن نامه قید شده بود 13 خط لوله صادراتی نفت عراق در فاو خطری بزرگ برای نیروهای ما به شمار می‌آید و مناطق نفت‌خیز جنوب باید برای مسدود کردن این خطوط لوله تجهیزاتی را در اختیار این قرارگاه قرار دهد. به وی گفتم؛ برنامه‌تان چیست؟ که گفتند: خودمان می‌دانیم و شما به وظیفه‌تان عمل کنید. من هم مخالفت کردم و بلافاصله با آقای هاشمی تماس گرفتم و توضیحاتی را خدمتشان ارائه کردم. ایشان گفتند؛ اگر حکم را خطاب به شما صادر کنم آیا می‌توانید این خطر را خنثی کنید که من هم پاسخ مثبت دادم.
 
•         وزارت نفت هم واکنشی داشت که چرا بدون سلسله‌مراتب سازمانی با ایشان موارد را هماهنگ می‌کنید؟

حقیقت ماجرا بله؛ به‌طوری‌که پس‌ازاین حکم، وزارت نفت به ما انتقاد کرد که چرا مستقیماً وارد این موضوع شدید، ولی در شرایط جنگ این حرف‌ها و گلایه‌ها چندان مهم نبود.
 
•         پس از دریافت حکم چه کردید؟

پس‌ازاین حکم، جلسه‌ای با مدیران تشکیل دادیم و درباره این موضوع بحث کردیم. این جلسه دو ساعت به طول کشید، زیرا با توجه به پر بودن 13 خط لوله صادراتی باید همه زوایای کار را در نظر می‌گرفتیم. آقای جشن ساز، آقای کهن‌سالی به نام آقای اسفندیاری را به جلسه آورد که از قدیمی‌های نفت بود.

آقای اسفندیاری توصیه کرد برای تحقق هدفمان باید به خط لوله سیمان تزریق کرد درحالی‌که قرارگاه روی تخلیه نفت در اروندرود تأکید داشت. سرپرستی کار را به آقای جشن ساز سپردیم که با موفقیت انجام شد و طی این مأموریت٬ آقای عروجعلی کریمی به درجه شهادت نائل شدند.

در حین انجام مأموریت، آقای هاشمی تماس گرفتند و گفتند در نزدیکی محل مأموریت، یکی از یگان‌های موشکی ما با کمبود شدید امکانات مواجه است و اگر می‌توانید به آن‌ها امکانات برسانید. با آقای جشن ساز آنجا رفتیم که فرمانده آن یگان را شهید درخشانی بر عهده داشتند و پس از اعلام نیاز آن‌ها، تجهیزات موردنیاز در اختیارشان قرار گرفت.
 
 
 
 
 
شنبه ۵ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۵:۱۴
کد مطلب: 38044
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *